نام هنرپیشگان بر دیوار آویزها (پوسترها) و تابلوی جلو سینما و تئاتر و غیره، (نام بازار ماهی فروشان در لندن سابق) حرف هرزه، دشنام، سخن زشت، حرف بد، سخن بازاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بددهن، ناسزاگو، فحاش، وقیح، هرزه گو، هرزه دهن، بدزبان، بیعار، بی عفت، بدزبان، بددهن، بحاش
یورش، تعرض، حمله، مهاجم، متجاوز، زشت، کریه، اهنانت اور، رنجاننده سایر معانی: وابسته به یا برای حمله، تهاجمی، تعرضی، تهاجم آمیز، آفندی، تازشی، زننده، نا مطبوع، ناخوشایند، بد، تنفر انگیز، بیزا ...
بدزبان، کفرامیز، بی حرمتی کردن، خوار کردن سایر معانی: ناوابسته به مذهب، غیر مذهبی، دنیوی، حاکی از بی حرمتی (به مقدسات)، کفر آمیز، ناگرامشی، ناوارد به کنه چیزی، عامی، ناآموخته، ناسوتی، نامقدس ...
زشت، فحاش، بد دهن، خارج ازاخلاق، ناسزا گو سایر معانی: بددهان، دهان دریده، دشنام گو