مقبول واقع شدن، مستجاب شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسئولیت، پیروی
دلپذیری، شیرینی، مهربانی، خوش مشربی
تغییرپذیری، قابلیت تغییریاتبدیل
نفرت انگیزی، کراهت، بدی
بی شرفی، بی ابرویی، پستی، ناشایستگی
بی پایانی، حد ناپذیری
بى پایانى، بیحسابى، بزرگى بى اندازه
پیمایش ناپذیرى، بى پایانى
کفاره ناپذیری، مرمت ناپذیری، سختی
بیشماری
تحمل نا پذیری، سختی