تیر رها شده را نمی توان برگرداند، آب ریخته را نمی توان به جوی برگرداند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(عامیانه - هنگامی که نام چیزی به خاطر نمی آید به کار می رود) آن چیز، اون، فلان چیز، اسمش را یادم نیست
کاغذ اعلی مخصوص ترسیم و طراحی، کاغذ رسم
[بهداشت] بهداشت زنان و توسعه - womans health and development
خاگینه ی دارای آرد گندم، پن کیک گندم
آمایش گندم [علوم و فنّاوری غذا] خیس کردن گندم با آب و مرطوب نگه داشتن آن برای مدتی کوتاه، بهقصد فراوری بهتر آرد
واژههای مصوب فرهنگستان
زمان آمایش گندم [علوم و فنّاوری غذا] زمان لازم برای نگهداری گندم برای آمایش
خرمن، کومه گندم
پیچاک گندم [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] بیماری ناشی از دیلوفوسپورا آلوپهکوری (Dilophospora alopecuri) که نشانۀ آن لکههای سیاه و پیچخوردگی برگ و ساقه و خوشه است ...
کرم کوچک انگل گندم و علوفه سایر معانی: (آفت غلات) کرم گندم، eel wheat ج، کرم کوچک انگل گندم و علوفه
گندم گون، وابسته به گندم، برنگ گندم سایر معانی: ساخته شده از گندم یا آرد گندم، گندمی
نان گندم