[ریاضیات] مجموعه ی خوش ترتیب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] اصل خوش ترتیبی
[ریاضیات] ویژگی خوشترتیبی
کارمندانی که حقوق خوب یاکافی میگیرند
پوشن مشبک چاه [زمینشناسی] بخشی از پوشن چاه که برای ورود آب، آن را مشبک یا شکافدار میکنند
واژههای مصوب فرهنگستان
محکم، کیپ، جمع و جور [ریاضیات] مجموعه ی خوش ترتیب، مجموعه ی کاملا مرتب
[عمران و معماری] مقنی
[آب و خاک] دانه بندی خوب
بموقع، در وقت مناسب، بهنگام، بجا، بمورد
[عمران و معماری] لوله گذاری چاه
دعاگو، خیرخواه، خواهان موفقیت کسی، wishing well ادم نیکخواه
زنجیرۀ درستساخت [ریاضی] دنبالهای متناهی از نمادها که به ازای مجموعۀ مفروضی از قواعد دستوری یا نحوی ازلحاظ دستوری یا نحوی درست است ...