[ریاضیات] توپولوژی ضعیف، توپولوژی کم توان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تضعیف کننده
(جانور شناسی) نرمه ماهی (جنس cynoscion به ویژه گونه ی cynoscion regalis - بومی کرانه های خاوری ایالات متحده)
راهبرد ضعیفغالب [اقتصاد] راهبردی که بتواند مستقل از بازی دیگر بازیگران، منفعتی دستکم برابر با دیگر راهبردها به بازیگر برساند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] تابع ضعیف-انتگرال پذیر
[ریاضیات] تابع ضعیف-اندازه پذیر
[ریاضیات] حافظ ترتیب ضعیف
[ریاضیات] به طور ضعیف مرتب شده
[ریاضیات] فضای ریمانی ضعیف متقارن
دشت، جنگل سایر معانی: (قدیمی - شاعرانه)، بیشه، بیابان، دشت و صحرا
[زمین شناسی] آشکوب اروپایی (انگلیس) : کرتاسه زیرین (بالای پوربکین و زیر گالت).
[زمین شناسی] از رخساره های قاره ای یا ساحلی کرتاسه تحتانی