وارثه سایر معانی: بیوه زن دارای عنوان اشرافی و ملک (معمولا همراه عنوان می آید: queen dowager و یا: dowager duchess)، بیوه زنی که از شوهرش باو دارایی یا مقامی بارکرسیده باشد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلخته وار
شلختگی، بدلباسی
با میخ پرچ بهم متصل کردن سایر معانی: (میله ی چوبی یا فلزی بدون سر که برای وصل کردن دو چیز به کار می رود) زبانه، میخ چوبی، میخ بی پرچ، هم بند، می پرچی که دو چیز را روی هم نگاه میدارد pin، dن ...
[عمران و معماری] عمل شاخه ای [زمین شناسی] اثر زبانه ای
(جانورشناسی) نوک دراز (جنس limnodromus - بومی آسیای شرقی و امریکای شمالی)
پایین کامپیوتر : از کار افتاده [کامپیوتر] از کار افتاده،پایین
چوب براى علامتگذارى محل افتادن توپ( فوتبال امریکایى) ورزش : چوب براى علامتگذارى محل افتادن توپ
پابهزایی [کشاورزی - علوم دامی] وضعیت گاوی که نزدیک به زایمان است
واژههای مصوب فرهنگستان
علوم مهندسى : راهگاه پایین دست
[عمران و معماری] جوش سرپایین [زمین شناسی] جوش سر پائین
[نفت] درون چاه