لودگی، مسخرگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانون سرنیزه، قانون زور
[کامپیوتر] شبکه خوشه ای .
کلید قطعکن زیرکلاچی [قطعات و اجزای خودرو] کلیدی در پشت پدال کلاچ که از روشن شدن خودرو بدون فشار دادن پدال کلاچ جلوگیری میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تحلیل همواژگی [آیندهپژوهی] روشی برای دیداریسازی ساختار حوزههای علمی برپایۀ همرخدادی کلیدواژهها در مجموعهای از مستندات ...
زغال کش کشتی
در طول ساحل سایر معانی: در نزدیکی و در امتداد ساحل، کران راستا (coastways هم می گویند)
دیوارکاهگلی [زمین شناسی] دیوار گلی، دیوار چینه ای
تارعنکبوت دار
تارعنکبوتی
گردن کلفت محل، داش مشدی، همه کاره (و پر مدعا)
وقت بانگ خروس