(انگلیس) رجوع شود به: big dipper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
1- مشورت کردن، صلاحدید کردن، 2- توافق داشتن، جور درآمدن
صمیمی، بسیار نزدیک، خودمانی، پهلوی یکدیگر، محرمانه
[زمین شناسی] صخره قارچ سان الف) یک سنگ به شکل قارچ، با یک ساقه باریک و بلوکی که از بالا بر روی آن قرار گرفته است، می باشد. مثلاً : cheesewring بر روی بودمین در مورد کورن ول انگلستان، یک تپه ...
[آب و خاک] تخریب شیمیایی
[زمین شناسی] هوازدگی شیمیایی هوازدگی که توسط محلولهای شیمیایی یا بارانهای اسیدی رخ می دهد
پودر رسوبشیمیایی [مهندسی مواد و متالورژی] پودر تولیدشده بهصورت رسوب در واکنش جابهجایی شیمیایی
واژههای مصوب فرهنگستان
شطرنجوار
(دامداری) نوعی خوک سفید و درشت اندام، خوک چستر
(عامیانه - در مورد ایفای نقش در فیلم و تئاتر و غیره) بیش از حد آب و تاب دادن، زیاده روی کردن
جویدنی سایر معانی: جویدنی
جویدنپذیری [علوم و فنّاوری غذا] خاصیتی در مواد غذایی که براساس آن قابلیت جویده شدن بافت آنها مشخص میشود