سلاح اتمى، اسلحه اتمى علوم مهندسى : جنگ افزار اتمى
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گران، پر دردسر، بی خاصیت
دروغ مصلحت آمیز، دروغ بی ضرر
(عامیانه) بسیار، فراوان، خیلی، یک عالمه
گرگ خاکی (proteles cristatas - از خانواده ی کفتار)، کفتار cristata proteles بومی جنوب و مشرق افریقا [زمین شناسی] کفتار (proteles cristata)بومی جنوب و مشرق آفریقا .
[آب و خاک] موج شرقی
[کامپیوتر] جعبه سوئیچ A/B .
[مهندسی گاز] چاه متروک [نفت] چاه متروک
سرقول خودایستادن، برقول خوداستواربودن، سرقول خودایستادگی کردن
تقریبا، تقریبادوسال
[نفت] آب ساینده
(ارتش) غایب بدون مجوز، غایب غیر موجه (awol هم می گویند)