[نساجی] رنگ گرم ( مثل قرمز )
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] رنگینه خمی گرم
[زمین شناسی] یخسار گرم، یخسار معتدل.
چیز دم کرده
[زمین شناسی] لُس گرم - لس قاره ای که از غبار بیابانی ساخته شده است، مانند آنچه در حوضه های داخلی و استپ هایی تشکیل می شود که بیابانهای متعادل آسیای مرکزی را بین عرض های جغرافیایی 52° و 56° ش ...
جبهۀ همرسیدۀ گرم [علوم جَوّ] ← جبهۀ همرسی گرم
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] باران گرم
[زمین شناسی] چشمه آبگرم - یک چشمه حرارتی که دمای آن به شدت بیشتر از دمای جوی سالیانه میانگین است ولی از درجه حرارت بدن انسان پایین تر است. (مانیترز 1923). - مقایسه شود با: hot spring (چشمه آ ...
[کامپیوتر] شروع گرم
[آب و خاک] زبانه گرم
کُندتَرکی [اعتیاد] روشی در درمان اعتیاد مبتنی بر سه اصل کاهش تدریجی (tempering down) و پاکیچشی (sobriety sampling) و تعدیل آزمایشی (trail moderation) ...
دست گرمی بازی کردن سایر معانی: گرم کردن یا شدن، (قبل از مسابقه یا ورزش و غیره) آماده سازی، نرمش، گرم سازی بدن، قبل از بازی حرکت کردن و خود را گرم نمودن [فوتبال] گرم کردن