کارد وکارد کشی، جنگ سخت، جنگ خونین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشتی جنگی، ناو جنگی سایر معانی: warship کشتی جنگی
فرضیۀ ملال از جنگ [علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرضیهای که بر پایۀ آن جنگ طولانی موجب فرسودگی میشود و دولتها تا مدتی تمایل ورود به یک جنگ دیگر را از دست می&zwnj ...
واژههای مصوب فرهنگستان
شهر ورانگل (در هندوستان)
سرود، چهچه، چهچه زدن، سراییدن، چهچهه زدن سایر معانی: (به ویژه پرنده) چهچه زدن، به صورت ترانه یا آواز بیان کردن، چهچهه، آواز، (با کتابت) آواز خواندن، (اسب) جای زین، غده ای که در اثر فشار زین ...
(جانورشناسی) خرمگس، مگس انگلی (تیره ی oestridae)
[زمین شناسی] مقاومت ظاهری واربرگ - مقاومت ظاهری انتشار یونی که در سطح مشترک بین یک رسانای الکتریکی، مانند یک دانه سولفیدی و یک رسانای الکترولیتی ایجاد می شود. (سامنر 1976).
نگهبان، محجور، اطاق عمومی بیماران بستری، صغیری که تحت قیومت باشد، نگه داری کردن، توجه کردن سایر معانی: (معمولا با: off) جا خالی دادن، خنثی کردن، پس زدن، دفع کردن، (بیمارستان) بخش، (بیمارستان ...
(تحقیرآمیز - در برزن های شهرداری یا حوزه های رای گیری) پادو، خوش خدمت، کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
[حقوق] تحت تولیت، تحت حمایت و سرپرستی
(به ویژه کلید یا سوراخ قفل) دندانه دار
مقام ریاست، سرپرستی