[زمین شناسی] اثر بادهاى سرد بر حیات موجودات، بویژه انسان که باعث کاهش دماى بدن مى شود.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(هواشناسی) ضریب چایش (windchill index هم می گویند) (رجوع شود به: chill factor) [کوه نوردی] اثر باد ـ سرمایی
(منگوله هاو پولک های فلزی که در اثر وزش باد به صدا درمی آیند) زنگوله های بادی، بادزنگ
رجوع شود به: windsock [آب و خاک] بادنما
[عمران و معماری] ترک باد
جریان باد [علوم جَوّ] عموما هر سامانۀ باد بزرگمقیاس نیمهدائمی از جوّ
واژههای مصوب فرهنگستان
بادبخش [علوم جَوّ] سیمای نیمهدائمی گردش جوّ، معمولا پشته یک پرفشار، که سبب اختلاف زیاد سمت باد غالب در دو سوی آن میشود
1- پایان دادن، خاتمه دادن، 2- پایان یافتن، به اتمام رسیدن 3- آرام شدن، غنودن
[برق و الکترونیک] ژنراتور بادی ژنراتوری که توان خود را از باد حرکت دهنده ی پروانه می گیرد.
[عمران و معماری] فرسایش بادی [آب و خاک] فرسایش بادی
[خاک شناسی] معادله فرسایش بادی
[آب و خاک] دستگاه سنجش فرسایش بادی