افزایش، فزونی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به سوی بالا خمیده کردن، به سوی بالا کج کردن، بطرف بالا کج کردن
مدت کارایی [مهندسی مخابرات] مدتی که منابع شبکه با کارایی کامل در اختیار کاربران قرار دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
زمان کار ماشین یا کامپیوتر، زمان دایر بودن، کار زمان [کامپیوتر] پریود زمانی که در طول آن یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل می کند یک دوره زمان که تجهیزات بدون خرابی کار می کند [زمین شنا ...
abrupt turns ( in the road )( پیچ های تند ( در جاده
حرگت ناگهانی، عزیمت بدون تشریفات
پرتگاه، جای زیادسراشیب
مربوط به پیش از عروسى
هیئت تصفیه امورورشکسته
ورشکستگی، افلاس، توقف بازرگان سایر معانی: وازدگی، واخوردگی، مردودیت، شکست [حسابداری] ورشکستگی [حقوق] ورشکستگی
[حقوق] حکم ورشکستگی
گسیخت دوسویه [ژئوفیزیک] نوعی گسیخت گسل که در آن انتشار جبهۀ گسیخت از کانون زمینلرزه دوسویه است