prepared, adj•آماده، مهیا، فراهم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] شن آماده شده
[سینما] تدارک ورود
[برق و الکترونیک] پارامتر پیش قرار داده شده پارامتری که مقدار آن در حین اجرای زیر روال کامپیوتری تغییر نمی کند .
[ریاضیات] تقریبا همه جا
(زن)، دارای یک فرزند، تک فرزند، دارای یک اولاد، زنی که شکم اولش است [بهداشت] اولین زایمان
[حقوق] اصل تفکیک قوا
ادوات سلب، ادوات نفی
[حقوق] شرکت غیرتجاری (متشکل از افراد متخصص در یک حرفه)
[آمار] جزء متناسب
[کامپیوتر] شرکت پروشات پارس مهر
رژیم نگهدار پروتئین [تغذیه] رژیمی برای حفظ تعادل پروتئین که فقط از پروتئین مایع یا ترکیبات حاوی پروتئین و ویتامین و املاح تشکیل شده است ...
واژههای مصوب فرهنگستان