[برق و الکترونیک] بخش علمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صفت اسم فاعلی، اسم فاعلی که بطورصفات بکاررود
[حقوق] شریک تضامنی، شریک فعال
[برق و الکترونیک] پرامتر آرایه ای واقعا تطبیق یافته
جز نشانی [کامپیوتر] جزء نشانی، جز ء آدرس .
هواخواهی یاتبعیت ازحزبی، پیوستگی به حزبی
[ریاضیات] معادله ی دیفرانسیل جزئی الحاقی
والد فرزندپذیر [علوم سلامت] کسی که با فرزندپذیری والد میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
پردیس ماجراجویی [گردشگری و جهانگردی] پردیسی که در آن سرگرمیهای متنوع در هوای آزاد همراه با چالشهای بدنی، بهویژه برای کودکان و نوجوانان، ارائه میشود ...
[حقوق] طرف مقابل، طرف دعوی
[ریاضیات] قضیه ی موجبه ی جزئی
[حقوق] طرف یا شخص زیان دیده در اثر حکم دادگاه، طرف یا شخص متضرر