[ریاضیات] حرکت روی مسیر سهمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] معادله ی دیفرانسیل جزئی سهموی
[عمران و معماری] دیاگرام سهمی-مستطیلی
[برق و الکترونیک] بازتابنده سهموی بازتابنده ای که سطح درونی آن از گحردش یک سهمی حول محورش تشکیل می شود . وقتی که یک آنتن فرستنده ریز موج دو قطبی، شیپوری یا نوع دیگر در نقطه کانونی بازتابنده ...
[عمران و معماری] سرریز سهمی
ازراه مثل، بطریق تمثیل [ریاضیات] به طور سهمی، به طور شلجمی، تمثیلا
سهمی کردن، به صورت سهمی بیان کردن، بمثل دراوردن، با مثل روشن ساختن، شلجمی ساختن
قطع مخروطی سایر معانی: سهمی وار، سهمی گون، پارابولوئید، سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد [ریاضیات] سهمی گون
[ریاضیات] بازتابنده ی سهمی وار
طناب بالابر علوم نظامى : طناب جرثقیل
گارى دوچرخ علوم نظامى : گارى مهمات کش دستى
نیم مطلا