p|e or p|eمخفف: (سهام و اوراق بهادار) نسبت بها به درآمد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] نام تجاری الیاف و نخ های شیشه ای
[آمار] نمودار P P
[برق و الکترونیک] ناحیه P [برق و الکترونیک] ناحیه P ناحیه ای در نیمرسانا که چگالی حفره ها بیشتر از چگالی الکترونهای هدایت است .
[کامپیوتر] ثبات P
[ریاضیات] p-رابطه
الکترونیک : ارائه پى
امیزش جنسی بطورهرجمرجوبدون رعایت ائین عروسی
[ریاضیات] زیرگروه p سیلو
نیمه هادی نوع 'پی ' [شیمی] نیم رسانای p [برق و الکترونیک] نیمه هادی نوع p - نیمرسانای نوع P نوع ماده نیمرسانا که چگالی حفره های آن در باند ظرفیت است ماده نوع p با افزودن آلاینده های پذیرنده ...
[کوه نوردی] نایلون پی . یو
[صنعت] کمترین مقدار خطای نوع اول (آلفا) که منجر به رد شدن فرض صفر می شود. [آمار] پی (P)-مقدار