دلکش، اسرار امیز، مرموز، دلنواز سایر معانی: وابسته به ارفئوس orpheus و مراسم نیایش دیونیسوس dionysus، وابسته به یا همانند موسیقی ارفیوس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندتقارنی [زیستشناسی - علوم گیاهی] ویژگی گلهایی که تقارن شعاعی آنها دارای سه صفحۀ متقارن یا بیشتر است |||متـ . منظم regular، شعاعی radial ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[نفت] بی شکل
[زمین شناسی] گرانولار دگرریخت رجوع شود به xenomorphic.
[نساجی] آمرفی - بی نظم
[سینما] نظام آنامورفیک
شبیه انسان، دارای شکل انسان سایر معانی: وابسته به انسان دیسی (یا انسان انگاری)، انسان دیس
جهش پادریخت [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] جهشی که به تولید دِگره یا ژنی با عملکردی متضاد با ژن وحشی منجر میشود |||متـ . پادریخت1 antimorph1||| جهش بارز منفی do ...
[زمین شناسی] خودریخت، همشکل، خوسانی، خودشکل کانی هائی که شکل بلورین خود را بطور کامل ویا بطور جزئی که به صورت سطوح بلورین هموار در درون سنگ های موجود قرار دارند [ریاضیات] خودسانی، خودریخت، ه ...
[ریاضیات] یک ریختی تحلیلی
اختلال خودزشتانگاری [روانشناسی] اختلالی که مهمترین تظاهر آن اشتغال ذهنی مفرط به وجود نقصی خیالی یا بزرگنماییشده در ظاهر است ...
[زمین شناسی] به یک خاک بین یا درون منطقه ای که خصوصیات آن، منعکس کننده اثر فرآیند کلستی شدن بر روی پیشرفت آن دارد، می باشد. مثال هایی از خاکهای کلسیمورف: خاک جنگلی قهوه ای (brown forest) و خ ...