بازیگر کمدی [سینما و تلویزیون] هنرمندی که در نمایشهای شوخناک یا فیلمهای کمدی ایفای نقش میکند|||متـ . شوخبازیگر
واژههای مصوب فرهنگستان
کمدینویس [هنرهای نمایشی] نویسندۀ شوخنامه|||متـ . شوخنامهنویس
نویسنده نمایش های خنده دار سایر معانی: هنر پیشه ی نقش های مضحک، هنر پیشه ی کمدی (شادمایش)، کمدین، بازیگر خنده آور، (عامیانه) شوخ، لوده، نوینسده نمایش های خنده دار، هنرپیشه نمایش های خنده دار ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشچنگار یاختههای پایۀ خمیری [علوم پایۀ پزشکی] پوشچنگار یاختههای پایهای که در آن تودههایی از یاختههای پایه مردهاند ...
کمدی، نمایش خنده دار، شاد نمایش، نمایش خنده اور سایر معانی: (در اصل) نمایش یا داستان نیک فرجام، شادنامه، (رویداد) خنده دار، مضحک، شوخی آمیز، (نمایش یا فیلم و غیره) نمایش خنده آور و شاد فرجام ...
[سینما] کمدی اشتباه
کمدی اندیشگی [هنرهای نمایشی] نوعی کمدی که در آن نظریهها و مکاتب مختلف فلسفی و فکری و اخلاقی هجو میشوند
کمدی آداب [هنرهای نمایشی] نوعی کمدی استوار بر بذلهگویی و شوخیهای لفظی بسیار که معمولا مضمون آن به آدابورسوم اجتماعی مربوط میشود ...
(تئاتر) کمدی اجتماعی (نمایش کمدی که رفتار و پندار مردم پولدار و مدپرست را مورد طنز و استهزا قرار می دهد)
خوشگلی، خوبی، خوبرویی، خوش منظری سایر معانی: خوبرویی، خوش منظری
خوبرو، خوش منظر سایر معانی: گیرا، ملیح، خوش ایند
[برق و الکترونیک] تقویت کننده ی جبران شده تقویت کننده ی پهن باندی که گستره ی بسامدی آن با انتخاب عناصر ثابت مدار گسترش یافته است.