لیست واژه‌ها

bond moment

گشتاور پیوند [شیمی] میزان قطبیت یک پیوند شیمیایی که مقدار آن براساس عکس‌العمل پیوند، وقتی که در یک میدان الکتریکی قرار می‌گیرد، محاسبه می‌شود ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

bonehshuro complex or bonehshuro or bonehshuro

[زمین شناسی] مجموعه بُنه شورو(پرکامبرین) مجموعه بُنه شورو مربوط به سنگ هاى دگرگونى پرکامبرین در ایران مرکزى، با ستبراى 2000 متر شامل تناوبى از شیست، آمفیبولیت، گنیس، کمى سنگ هاى کوارتزى و به ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

boom

آوند [علوم نظامی] افزاره‌ای چرخشی و محکم به ‌شکل لولۀ تلسکوپ در هواپیمای سوخت‌رسان که توسط واپایشگرهای آئرودینامیکی هدایت می‌شود تا نوک آن به مخزن سوخت هواگرد سوخت‌گ ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

boom camera

[سینما] بازوی متحرک دوربین

دیکشنری انگلیسی به فارسی

boom michrophone

[سینما] پایه میکروفن - میکروفن بوم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

boom operator

کاروَر آوند [علوم نظامی] فردی در هواپیمای سوخت‌رسان که هدایت آوند را بر عهده دارد

واژه‌های مصوب فرهنگستان

boom operator

[سینما] متصدی میکروفن - متصدی پایه میکروفن - متصدی بوم / متصدی پایه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

boom shot

[سینما] پایه بوم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

boomerang

تف سربالا، کاری که به زیان انجام دهنده ی آن تمام شود، (به دست خود به خود) صدمه زدن، (سلاح بومیان استرالیا - چوب سرکجی که به طرف هدف می افکنند و در صورت عدم اصابت به سوی پرتاب کننده بر می گرد ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

boon companion

هم پیاله، هم بزم سایر معانی: رفیق اهل کین

دیکشنری انگلیسی به فارسی

boromuscovite

[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KAl2(Si3B)O10(OH,F)2

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bosom

بر، بغل، سینه، پیش سینه، خودمانی، در اغوش حمل کردن، بااغوش باز پذیرفتن، دارای پستان شدن، عزیز کردن، رازی را در سینه نهفتن سایر معانی: پستان (به ویژه پستان زن)، ممه، آغوش، درون، گرامی، عزیز، ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید