نبض شکمی [پزشکی] نبضی که در روی آئورت شکمی دیده یا لمس میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
حفرۀ شکمیـ لگنی [علوم تشریحی] فضایی شامل حفرۀ شکم و حفرۀ لگن که بین آنها دیوارهای وجود ندارد
شکمی ـ کیسهبیضهای [علوم تشریحی] مربوط به شکم و کیسۀ بیضه
شکمی ـ مثانهای [علوم تشریحی] مربوط به شکم و مثانه|||متـ . مثانهای ـ شکمی vesicoabdominal
پر شکوفه، شکوفان، غنا سایر معانی: شکوفا، پر گل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(چهارمین حفره ی معده ی حیوانات نشخوار کننده) شیردان، شیردادن [علوم دامی] چهارمین قسمت معده نشخوارکنندگان(معده حقیقی)، معده مرکب شامل؛ 1) شکمبه یا سیرابی. 2)نگاری. 3) هزارلا.4) شیردان(معده حق ...
زشت، مکروه، ناپسند، منفور، خبیی سایر معانی: نفرت انگیز، کریه، مشمئز کننده، چندش آور، بسیار ناخوش آیند، بسیار بد، مزخرف، بیزار کننده و چرند
جُرم شنیع [حقوق] اصطلاح معمول در گزارشهای کهنتر حقوقی برای اشاره به جرم لواط و وطی بهائم
تنفر داشتن، ناپسند شمردن، مکروه دانستن، نفرت کردن سایر معانی: (بسیار) متنفر بودن از، انزجار داشتن، مشمئز شدن، بد آمدن، بیزار بودن
زیتودۀ روزمینی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] زیستتودۀ همۀ گونههای گیاهی زندۀ روی زمین شامل تنه و شاخه و برگ و گیاهان زیراشکوب ...
تطابق مطلق [پزشکی] تطابق هر چشم بهطور جداگانه، بهنحویکه تحت تأثیر همگرایی یا رؤیت دوچشمی قرار نگیرد
[ریاضیات] متمم مطلق