اتوبوس سایر معانی: (رستوران) مستخدم، جنگ آثار یک نویسنده یا آثار مربوط به موضوع بخصوص، کلیات، چند کاره، چند هدفی، چند کاربردی، چندگانه، توده مردم، عامهomnibus (book)کتابی که چندین حکایت و دا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] آزمون کلّی نگر
داراى صلاحیت در همه چیز
(وابسته به رادیو یا فرستنده ی رادیویی که از چند جهت امواج را دریافت یا ارسال می دارد) چند سویه، چند راستا، گیرنده یا فرستنده امواج در جهت مناسب [شیمی] همه سویی [سینما] همه راستایی [عمران و م ...
[برق و الکترونیک] هیدروفون همه جهتی هیدروفونی که در همه جهتها به امواج صوتی زیر آب به خوبی پاسخ میدهد.
رنگارنگ، همه جور، جور بجور سایر معانی: گوناگون، متنوع، جور واجور
خالق سایر معانی: خالق همه چیز، همه آفرین (omnificent هم می گویند)، همه چیز آفرین، خالق کل
علام، واقف بهمه چیز سایر معانی: همه چیز دان، همه دان، عالم مطلق
[خاک شناسی] فابریک آمنی سپیک پلاسمیک
[زمین شناسی] همه چیز خواران جانورانی که معمولاٌ هم از مواد گیاهی و هم از مواد حیوانی تغذیه می کنند. گونه های مطرح شده همه چیز خواران، انسان ها، سگ ها و خوک ها هستند.
گوشت خام خور
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca,Na)(Mg,Fe++,Al)Si2O6