فشار ورودی فشردهساز [علوم نظامی] قسمتی از موتور توربین گازی که فشار هوای جاری را افزایش میدهد
واژههای مصوب فرهنگستان
[نفت] واحد افزایش فشار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ردیف فشردهساز [علوم نظامی] مجموعهای در فشردهساز محوری که شامل تعدادی تیغه است
[نفت] ایستگاه افزایش فشار
بهخطرافتادگی کلید [رمزشناسی] افشا یا تغییر یا جایگزینی یا استفاده غیرمجاز از دادههای حساس از جمله کلیدهای رمزنگاشتی (cryptographic keys) و دیگر پارامترهای امنیتی خطیر ...
توافق، سازش، مصالحه، تراضی، مصالحه کردن، تسویه کردن، سازش کردن سایر معانی: مدارا، میانگیری، کدخدامنشی، حد وسط، بینابین، (با کدخدامنشی) با هم سازگار شدن، میانگیری کردن، توافق کردن، مدارا کردن ...
[زمین شناسی] مرز سازش یک سطح تماس، که با سطح بلور همخوانی ندارد، بین دو بلور که بطور دو جانبه بالغ شده اند، اما جهت یافتگی مختلفی دارند.
[نساجی] فرمول واسطه
[برق و الکترونیک] شبکه مصالحه شبکه ای که برای متعادل ساختن مدارهای مخابراتی متصل شده به آن، نظیر حلقه ی ارتباطی مشترک تلفنی به کار می رود. این شبکه مصالحه ای بین حدود توازن امپدانسی برقرار م ...
[زمین شناسی] دایناسوری پرنده مانند به معنای آرواره خوش نما بود که روی دوپای بلند و باریک راه می رفت. در دوره ژوراسیک پسین، حدود 155تا 145 میلیون سال قبل می زیست. طول بین 4/1-7/0 متر و وزن آن ...
[شیمی] اثر کامپتون - اثر کامپتون [سینما] پدیده کامپتون
جابهجایی کامپتون [فیزیک] افزایش طولموجِ فوتون پراکندهشده در پراکندگی کامپتون نسبت به طولموجِ فوتون جذبشده