حمل کننده ی چوب ترازیابی (در مساحی)، کمک نقشه بردار، کمک مساح massaah [زمین شناسی] حامل شاخص ،کمک نقشه بردار، کمک مساح - کسی که یک شاخص ترازیاب مساحی را حمل یا از آن استفاده می کند. - یک پیم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماهی گیر، کرجی ماهیگیری، صیاد ماهی سایر معانی: صیاد (ماهی)، کشتی (یا قایق) ماهی گیری [نفت] متخصص مانده گیری
ادمکش مزدور، تروریست مزدور سایر معانی: (عامیانه)، آدمکش مزدور، قاتل حرفه ای، (کسی که برای انجام امور ناخوشایند یا خلاف وجدان مثلا اخراج کارمندان یا کاستن زیاد بودجه استخدام شده است) شمر ادار ...
نسخۀ شبیهسازیشدۀ فنّاوری دسترسی چندگانۀ کدتقسیم برای شبکههای نوری [مهندسی مخابرات]
واژههای مصوب فرهنگستان