تمدن سبد ساز (یکی از چندین تمدن اولیه ی سرخپوستان جنوب غربی ایالات متحده که ویژگی آن در سبد سازی و سفالگری بود - حدود سال های 100-700 میلادی)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاتب، صحاف، کتاب دار، ناشرکتاب، دلال شرط بندی، کتاب نویس سایر معانی: ناشر، ویراستار، ویراگر
صندوق ساز، جعبه ساز
[حسابداری] تصمیم گیرندگان خارجی (برون سازمانی)
فیلمساز مستقل [سینما و تلویزیون] فیلمسازی که تولید سینمایی خود را خارج از نظام متعارف فیلمسازی استودیویی و معمولا با بودجهای اندک میسازد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
قفل ساز، چلنگر
شر به پا کن، دو به هم زن، مایه ی صدمن شیر، شهرآشوب، فتنه انگیز، آدم دو بهم زن
[ریاضیات] قالبساز
آدمی که در کسب پول مهارت دارد، پولساز، پرمنفعت، سودآور، پول گرد کردن
متصدی شرط بندی، کار شناس احتمالات (برد و باخت و شرط بندی)
(به ویژه در بسکتبال) بازیکن کلیدی، بازیکن سرنوشت ساز
[نساجی] حصیرباف - شانه