مطیع کردن، وادار به پذیرش کردن، (به زور) قبولاندن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاملا پر، پر از آدم، پرمشغله، اشباع شده
آرامگان سرطانی [علوم جَوّ] مراکز کمربندهای پرفشار جنبِحارّهای بر روی اقیانوسها در نیمکرۀ شمالی که بادهای متغیر و ضعیف و آرامهها در آنها میوزند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
میلبادامک [قطعات و اجزای خودرو] محوری با زائدههای بادامکشکل که بهوسیلۀ میللنگ به گردش درمیآید و با زائدههای خود سوپاپهای سیلندر را در زمان&zwn ...
محور بادامک سایر معانی: (مکانیک) محور بادامک، آسه ی بادامک، میل سوپاپ، میل بادامک، میله ای که بچر دنده متصل می شود [خودرو] میل سوپاپ [نساجی] میل کام - محور بادامک ماشین بافندگی که در زیر آن ...
چرختسمۀ میلبادامک [قطعات و اجزای خودرو] چرختسمهای که در انتهای میلبادامک قرار دارد و تسمۀ زمانبندی را میچرخاند ...
چرخزنجیر میلبادامک [قطعات و اجزای خودرو] چرخزنجیری که بر روی میلبادامک نصب میشود و ازطریق چرخزنجیر میللنگ به چرخش درمیآید ...
[آب و خاک] مرکز تحلیل و پیش بینی توفان
پوشینۀ پیراشکاف [زیستشناسی - علوم گیاهی] پوشینهای که در امتداد خط عرضی باز میشود |||متـ . پوشینۀ مِجری pyxis, pyxidium ...
[ریاضیات] دایره ی محیطی یک چندضلعی
[ریاضیات] مخروط محیطی یک هرم
[ریاضیات] چندضلعی محیطی