[حقوق] کمیسیون مختلط دعاوی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراپیام [عمومی] ← خدمات پیام چندرسانهای
واژههای مصوب فرهنگستان
پیام چندرسانهای [مهندسی مخابرات] نوعی پیام کوتاه که علاوه بر نوشتار، صوت و تصویر و ویدئو را هم در بر میگیرد
[برق و الکترونیک] multichannel multipoint distribution-توزیع چند کاناله ی چند قطعه ای سیستم توزیع سیگنال بسامد ریز موج مدوله شده امنه بر کوتاه که از برج فر ستنده پای پخش می شود که قادر به حم ...
(عبری)، حرامزاده، (خودمانی) آدم پست و قابل تحقیر
[زمین شناسی] سنجنده چند طیفی(mss) وسیله اسکن همراه با اولین سری ماهواره های لندست (landsat). این اسکنر داده های بخش های مریی و مادون قرمز طیف الکترومغناطیس را جمع آوری می کند .
[آمار] قضیه های حدیِ مرکزی چندبُعدی
شرایط متقابل، شرایطی که بموجب آن دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمی کند
تنگدستی، تهیدستی، تنگی، سختی، فاقه
اصطلاحات کشتی، اصطلاحات دریایی
بیشعور، کله خشک سایر معانی: آدم کله خر، بی مخ، احمق، numbskull : بیشعور
نشانه های پیدا یا بیرون نما