[حسابداری] ته مانده های سنگین (در تصفیه نفت)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سکانی [حملونقل دریایی] فردی که مسئول حرکت دادن دستهسکان یا فرمان سکان است
واژههای مصوب فرهنگستان
(سوزن دوزی) ژور، ژور زدن، درخیاطی رشته های ن را بطورموازی قرار دادن ورشته های عمودی را ازلای انهاگذراندن برای ایجادطرح های مختلف
خود، خودش، خود او سایر معانی: (ضمیر انعکاسی سوم شخص مفرد مذکر) خودش را، به خودش، از خودش، (ضمیر تاکیدی) خودش، خود او درحال تاکید، خود ان مرد
روانشناسى : واژه هاى هم اوا
[ریاضیات] دستگاه های هوموتوپی-هم ارز
[آمار] مسئله های شناسایی
[حقوق] معسر، ورشکسته، در شرف ورشکستگی
[ریاضیات] نا کامل بودن دستگاه آکسیوم ها
[حسابداری] اقلام غیرمستمر
گوهر نشان، جواهر نشان، مرصع
میلبادامک هوا [قطعات و اجزای خودرو] میلبادامکی که در موتورهای دومیلبادامکبالا (DOHC) ، سوپاپهای هوا را باز و بسته میکند ...