شیطان، ستاره صبح سایر معانی: شیطان (که پیش از شورش بر خدا فرشته ی نور بود)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(زیست شناسی - ماده ای که در کرم شب تاب و غیره با اکسیژن ترکیب می شود و تحت تاثیر luciferase نورانی می گردد) رخشانه، رنگ دانه شب تاب
شیطان، روح پلید، عفریت، ابلیس، نویسنده مزدور، خارخسک، با ماشین خرد کردن، تند و تیز کردن سایر معانی: (الهیات - معمولا حرف بزرگ) شیطان، اهریمن (با: the)، دیو، یکی از شیاطین، (عامیانه) تخم جن، ...
زهره، ستاره صبح سایر معانی: ستاره ی صبح، ناهید
شیطان، ابلیس سایر معانی: (از ریشه ی عبری) شیطان، devil شیطان