فرازدشت [زمینشناسی] فلات یا تختزمینی مرتفع، بهویژه فلات غرب بولیوی، که از رشتهحوضههای میانکوهی تشکیل شده است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(به ویژه در حوالی کوه های آند در امریکای جنوبی) فلات، فرازدشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] تراس آلتی پلاناسیون
[ریاضیات] اصل ارشمیدسی
[ریاضیات] اصل موضوع ارشمیدس
فوق دیپلم
[برق و الکترونیک] تسهیم نا همزمان سیستم ارسال تسهیمی که در آن دو یا چند فرستنده بدون هیچ منعی برای کار همزمان از یک کانال مشترک استفاده می کنند .
اصل بناگذاری [شیمی] اصلی که براساس آن ترتیب قرار گرفتن عناصر بر پایۀ افزایش متوالی یک پروتون و یک الکترون به اتم قبل توصیف میشود
[شیمی] اصل بناگذاری، اصل آفبا
اصل دوقطبی محوری [ژئوفیزیک] اصلی اساسی در دیرینهمغناطیس که بیانگر انطباق تقریبی محور دوقطبی زمینمغناطیسی با محور چرخشی زمین در تمام زمانهای زمینشناختی است ...
(فیزیک) اصل برنولی (افزایش سرعت آبگونه موجب کاهش فشار می گردد و کاهش سرعت آبگونه موجب افزایش فشار می شود)
هواپیمای دوباله [حملونقل هوایی] هواپیما یا بادپری که دارای دو بال فوقانی و تحتانی است|||متـ . دوباله