وتد مجموع، یک هجای کوتاه و یک هجای بلند سایر معانی: (شعر انگلیسی) وتد مجموع، ایامب (یکان شعری دارای یک هجای غیرموکد و سپس یک هجای موکد مانند واژه های ((مشهد)) و ((رستم)) در فارسی و واژه های ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
1- الماس نتراشیده 2- (شخص یا چیز) خوب ولی از کار درنیامده، عالی ولی نیازمند به ممارست و آمایش
حق، علت فرضی برای عملی تا قاضی بتواند رای خودرا بدهد
[زمین شناسی] اراضی آبرفتی الماس دار
فاصلۀ قطر زاویهای [نجوم رصدی و آشکارسازها] فاصلهای که ازطریق مقایسۀ قطر زاویهای با قطر واقعی اجرام نجومی به دست میآید ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(جمع) زغال سنگ
[ریاضیات] نصف النهار سماوی
[ریاضیات] قطر های مزدوج، قطر های همیوغ
[ریاضیات] صفحه های قطری مزدوج
قطر تاج [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] میانگین بزرگترین و کوچکترین قطرهای تاج زنده
نسبت قطر تاج [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] نسبت قطر تاج برابر سینه
قطر برش [مهندسی محیط زیست و انرژی] قطر ذراتی که با بازده 50 درصد جمعآوری شدهاند