کفشی مجهز به یک تیغۀ عمودی در زیر کف آن، برای سُر خوردن روی یخ [ورزش]
واژههای مصوب فرهنگستان
جایگاه اقلیمی پیشینۀ یا کمینۀ دریایخ [علوم جَوّ]
منطقۀ نسبتا روشن سطح زیرین اَبر که براثر بازتاب نور از یخ ایجاد میشود [علوم جَوّ]
تودۀ بزرگی از یخ که روی خشکی تشکیل میشود و به پایینِ شیب میخزد|||متـ . یخچال طبیعی [زمینشناسی]
چادری که برای اقامت موقت بر روی یدک برپا و به پشت وسیلۀ نقلیۀ جادهای وصل میشود [گردشگری و جهانگردی]
استفاده از هواپیمای موتوردار برای یدک کشیدن و به پرواز درآوردن بادپَر [حملونقل هوایی]
اجزای الحاقی تزیینی یا غیرتزیینی که جزء بدنۀ اصلی تابوت نیست، مانند دسته و زهوار و بست [باستانشناسی]
گونهای از تیرۀ نونهنگیان و راستۀ آببازسانان که کوچکترین نهنگ جهان است؛ سر آن نسبتا بزرگ و حدود یکچهارم کل بدن است و رنگ بدن خاکستری تیره با سطح پشتی سیاه و شکمی روشن& ...
مولکولی که الکترون زوجنشده دارد و درعینحال دارای بار منفی کامل است [شیمی]
جامدی که در آن رسانش به جای الکترون یا حفره با یون صورت میگیرد [شیمی]
یونی که در یک محلول، باری مخالف بار یون تشکیلدهندۀ محلول داشته باشد [شیمی]
هر یونی که تکهتکه شود و بتوان آن را پیشساز مستقیم یک یونتکۀ نهایی به شمار آورد [شیمی]