سرخجه، سرخجه المانی سایر معانی: رجوع شود به: rubella
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: nickel silver
مریمنخودی [گیاهان دارویی] ← کَلپوره
واژههای مصوب فرهنگستان
کماذریوس، سیزاب سایر معانی: (گیاه شناسی) مریم نخودی، جرمندر (گیاهان جنس teucrium از خانواده ی mint)
المانی، ژرمنی، توتونیک، وابسته به المان سایر معانی: وابسته به زبانهای ژرمانیک (آلمانی و هلندی و انگلیسی و غیره)
طرفداری از المان، المان گرایی، اصطلاحات ویژه زبان آلمانی سایر معانی: واژه یا عبارت آلمانی که وارد زبان دیگری شده است، رسوم و طرز تفکر آلمانی، علاقه به آلمان و آلمانی، تقلید از آلمانی ها، آلم ...
(ویژه گر زبان و ادبیات و یا تاریخ و رسوم آلمانی) آلمان شناس، دانشمند فرهنگ و زبان المانی
صفات ویژه المانی
[برق و الکترونیک] ترانزیستور ژرمانیمی ترانزیستوری که از ماده ی نیمه رسانای ژرمانیم ساخته شده است .
المانی کردن، المانی ماب کردن
(شیمی) ژرمانیم (عنصر غیرفلزی - نشان: ge، وزن اتمی 72/59، شماره ی اتمی: 32، چگالی: 5/32، نقطه ی گداز: 937/4c، نقطه ی جوش: 2830c)
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu13V(Ge,As)3S16