زمینگردشگری [گردشگری و جهانگردی] گردشگری در مناطق طبیعی بهویژه بازدید از پدیدههای زمینشناختی و چشماندازها
واژههای مصوب فرهنگستان
زمینگرا [زیستشناسی] ویژگی اندامهای گیاهی که ناشی از تأثیر قوۀ جاذبه بر آنها باشد و سبب متمایل شدن آنها به سمت زمین شود ...
زمینگرایی [زیستشناسی] واکنش گیاه نسبت به قوۀ جاذبۀ زمین و متمایل شدن اندامهای آن به سمت زمین
مخفف: (دستور زبان) اسم فاعل، آلمان، ن ان ا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیمى : زوج [شیمی] زوج
(یهود کهن) گرا (واحد وزن معادل یک بیستم شکل)، سکه ای که یک شکل وزن داشته باشد
شمعدانیان [زیستشناسی - علوم گیاهی] تیرهای از شمعدانیسانانِ علفی یا درختچهای با گلهای پنجپار که جام آنها منقسم و میوههایشان چاکبَر است ...
(گیاه شناسی) جراردیا (جنس gerardia از خانواده ی figwort - بومی آمریکا)، جنس علف بواسیر یا خنازیر
(گیاه شناسی) جربرا (gerbera jamesonii از خانواده ی composite - بومی آفریقا)، گیاهان سر بره و کلب جهنم
موش صحرایی، موش بیابانی، یربوع سایر معانی: gerbille ج
(جانور شناسی) ببر بوغ، جربیل، موش صحرایی (از تیره ی cricetidae و زیر تیره ی gerbilinae - جانوری جونده که بیشتر به عنوان حیوان اهلی یا دست آموز کودکان به کار می رود)، کلاو
gerbile ج، موش صحرایی، موش بیابانی، یربوع