فراخ، خوشدل، شوخ، سرحال، خرم، خوشنود، سرمست، سبک روح، خوش وقت، خشنود، سرخوش، پرنشاط سایر معانی: شاد، سرزنده، مسرور، خوشحال، سبکدل، پدرام، درخشان، سروربخش، معاشرتی و لذت گرای، همجنس باز (به و ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(قدیمی) جوان خوش سیما و خوش لباس
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2Ca(CO3)2•5(H2O) - وجه تسمیه : از نام J. L. Gay-Lussac (1778-1850), French
(انجیل) غزا (نام شهری که سامسون در آن کشته شد)، شهر غزه (در فلسطین)
نوار غزه
(قدیمی) سگی که با دیدن (نه با بو کشیدن) شکار را می یابد، سگ تازی، نوعی سگ شکاری
غزال کوویه [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان که پشت و سر و پاهای آن قهوهای تیره و شکم آن سفید است و لکههای سفیدی بر روی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
غزال گرمسیری [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان که از کوچکترین غزالهاست و بدنی باریک و گوشهایی طویل دارد و بالای بد ...
غزال حقیقی [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان با جثۀ باریک و گردن و پاهای طویل که رنگ بدنش قهوهای تیره و بخشهای زیرین و پ ...
روزنامه، مجله، مجله رسمی، اعلان و اگهی، در مجله رسمی چاپ کردن سایر معانی: روزنامه (امروزه بیشتر در عنوان روزنامه ها به کار می رود)، (انگلیس) روزنامه ی رسمی
جاینامه [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] کتابی مشتمل بر سیاهۀ اسامی اماکن، همراه با اطلاعات توصیفی و جغرافیایی و تاریخی و آماری
الت ساختن اب گازدار