آزمون مِهِ نمکی استیکاسید [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نوعی آزمون خوردگی شتابیافته که در آن فلزات آهنی و غیرآهنی با پوشش آلی و غیرآلی در معرض پاشش استیکاسید قر ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] مه فرارفتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] فرارفت مه تابشی
گیج کردن، با مه پوشیدن سایر معانی: سردرگم کردن، مبهم کردن، مه آلود کردن، از مه پوشیده شدن
[سینما] محو کناره / محو و تیرگی نور در کناره های کادر فیلم - مه آلود شدن لبه - مه گرفتگی حاشیه
مِه یخزن [علوم جَوّ] مهی که قطرکهای آن بهمحض تماس با اشیا در معرض آن یخ میزنند و پوششی از یخ مات یا یخشیشه تشکیل میدهند ...
[آب و خاک] مه یخبندان
[سینما] صافی مه ساز دو نیمه
[آب و خاک] مه وارونگی پرفشار
یخبلورمِه [علوم جَوّ] ← یخمِه
مشاجره کردن، از مرحله پرت کردن سایر معانی: مغلطه کردن
ستیزه جو، ستیز گر، ستیز جو سایر معانی: (وکیل دادگستری) نادرست، دعوی تراش، اهل زدوبست غیر قانونی، گول زن، دغلباز، شارلاتان، ترفندباز، دروغگو، دو پهلو حرف زن، دو پهلو حرفزن pettifogging 1 دغلب ...