صدای شیپور، خال حکم، ادم خوب، مغلوب ساختن پیشی جستن، خالاتو بازی کردن سایر معانی: (برخی بازی های ورق) خال آتو، برتری یا نیروی اندوخته شده برای روز مبادا، (مجازی) ورق برنده، عامل برنده، مثمرث ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصدیق، تایید، تحقیق، رسیدگی، ممیزی، مقابله، باز بینی سایر معانی: درست داشت، اثبات، فرنودآوری، (کامپیوتر) درستی سنجی [حسابداری] بازبینی، ممیزی [صنعت] بررسی، تحقیق، شناسایی،تصدیق [ریاضیات] رسی ...
خدماتی که مشترک با استفاده از آن میتواند ارتباط با یک منبع یا منابع مشخص را در اولویت قرار دهد [مهندسی مخابرات]
واژههای مصوب فرهنگستان
ویژگی جانوران آبزیای که به بستر چسبیدهاند و فاقد حرکت هستند [زمینشناسی]
وضعیتی که در آن فرد دندان ندارد یا دندان خود را از دست داده است [تغذیه]
عبارت اول در یک جملۀ دوقسمتی که با عبارت دوم حل یا تکمیل میشود [موسیقی]