(در اروپای قرن های چهاردهم تا شانزدهم) سردسته ی سربازان مزدور، فرمانده مزدوران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] پنجره ازدحام
[پلیمر] پیوندهای دوگانه مزدوج
[ریاضیات] حوزه ی همبند
[زمین شناسی] عنصر کنودونت یک بخش یا کل یک نمونه کنودونت مثلاً عضو کنودونتی، موجود کنودونتی صفحه مانند.
[زمین شناسی] تحکیم سنج
[آمار] تصادفیدن مقیّد
[حسابداری] اسناد و مدارک پیمان [عمران و معماری] اسناد پیمان - مدارک پیمان
[برق و الکترونیک] دو برابر کننده ی ولتاژ متعارف مداری که در آن هر یک از خازنهای سی 1 و سی 2 در نیم چرخه های متوالی تا حداکثر ولتاژ ورودی « ای سی » باردار می شوند. سپس با تخلیه ی متوالی بار خ ...
خط محیطی [حملونقل درونشهری - جادهای] خطی فرضی پیرامون یک حوزۀ شدآمد
واژههای مصوب فرهنگستان
(فرانسه)، سد بهداشتی (مهار آمد و شد مردم و کالا برای جلوگیری از گسترش بیماری)
آمارگیری محیطی [حملونقل درونشهری] ثبت اطلاعات اشخاص و وسایل نقلیهای که به خط محیطی وارد یا از آن خارج میشوند