درجه ترش، تندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
التصاق
(گیاه شناسی) توام، به هم چسبیده (مثل کلاهک قارچ و ساقه)، متصل، حاصل، اندوخته، فراگرفته، بهم چسبیده، توام، مربوط باعضاء تناسلی توام
بخودبستگی، ظاهرسازی
سالخوردگی، پیری
کندى، کند دستى، دیرجنبى، تنبلى
بیحاصلی
اطمینان، دلگرمی، خاطرجمعی، حتمی بودن
زشتی، خام دستی
عقب افتادگی، بازماندگی سایر معانی: عقب افتادگی
طاسی سایر معانی: بیمویی، بی لطافتی
[ریاضیات] اصل کرانداری