شکلگیری اَبر [علوم جَوّ] فرایندی که در آن گونههای مختلف اَبر تشکیل میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] گونه های ابر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لایۀ اَبر [علوم جَوّ] آرایهای از اَبرها با پایههای تقریبا همتراز که لزوما از یک نوع نیستند
آینۀ اَبرنما [علوم جَوّ] آینهای که در اَبرنمای آینهای به کار میرود
پایشگری اَبر [رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند آگاه شدن از وضعیت برنامههای کاربردی و زیرساخت اَبر که معمولا مجموعهدادههایی ناهمبسته از آن به دست میآید ...
[حقوق] مالکیت متنازع فیها
سامانۀ عامل اَبر [رایانه و فنّاوری اطلاعات] سامانۀ عاملی عمومی که روابط بین نرمافزار درون رایانه و وب را مدیریت میکند ...
منحنی نقطۀ اَبری [شیمی] منحنیای بر روی یک نمودار فازی که بخش امتزاجپذیر را از ناحیۀ دوفازی، در زمانی که جدایی فازی رخ میدهد، جدا میکند ...
[برق و الکترونیک] پالس ابری پالسی در لامپ ذخیره -باری که در اثر قطع و وصل باریکه الکترونی و به دلیل آثار بار فضا تولید می شود.
اَبرسپاری [رایانه و فنّاوری اطلاعات] سپردن اختیار اجرای معماری و واپایش و فراهمسازی خدمات اَبری به یک شرکت
نماد اَبر [علوم جَوّ] هریک از اندیشهنگاشتهای ویژه که معرف مهمترین یا فراوانترین اَبرهاست
سامانۀ اَبر [علوم جَوّ] آرایهای از اَبر و بارش که با سیمای چرخندمقیاسِ گردش جوّ همراه است