فرمولدار [ریاضی]
واژههای مصوب فرهنگستان
1. دستۀ کوچکی از تارهای عصبی یا ماهیچهای 2. دستهای از تارهای ماهیچه که عملکرد کمابیش یکسان دارند [علوم پایۀ پزشکی]
مجموعهای از آرایههای زیستی یا گونهها که در خصوصیاتی با یکدیگر سهیماند که آنها را از یک نیای مشترک به ارث بردهاند [علوم گیاهی] ...
روشی برای تعیین الگوی تاریخ تکاملی گروهی از موجودات زنده از طریق گروهبندی آرایهها براساس جداریختی آنها [علوم گیاهی]
[آمار، ریاضی] شیوهای در تحلیل مسائل چندمتغیرۀ آماری که در آن معیار گروهبندی یا خوشهبندی مجموعهای از اشیا شباهت است|||[باستانشناسی] روش چندمتغیرۀ آماری برای ارزی ...
روشی نظاممند که به ساختارشکنی پدیدههای اجتماعی و رسیدن به لایههای زیرین مسائل و موضوعات با استفاده از یکپارچهسازی روشهای مختلف کسب دانش میپردازد [آینده&zw ...
آرایهای موضعی از منفذهایی که از ناپایداری قوس و مرطوب بودن الکترود و کثیفی شیار جوش و نادرستی نوسان الکترود و دیگر عوامل به وجود میآیند و بهصورت گروهی در یک جا مشاهده ...
تخلخل درون ذرات یک سنگ [زمینشناسی]
وسیلهای برای انتقال مداری (orbital transfer) ماهواره و فضاپیما که به کاهش وزن فضاپیما و افزایش عمر مداری آن کمک میکند [مهندسی هوافضا]
فرایند خارج کردن کالا از گمرک [حملونقل دریایی]
ترکیبی که در آن گونۀ مهمان از هر طرف در احاطۀ گونههای تشکیلدهندۀ شبکۀ بلور است [شیمی]
ترکیبی چندحلقهای که به شکل قفس است [شیمی]