[خاک شناسی] آوارآتشفشان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنگ، رجوع شود به: loincloth [نساجی] لونگ - پارچه حمام
[نساجی] پارچه دیواری
دبیریانویسنده لازم است
شرط انباربهانبار [حملونقل دریایی] بندی در بیمهنامۀ دریایی دایر بر جبران خسارت واردآمده بر کالا از هنگام حمل کالا از انبار مبدأ تا رسیدن آن به انبار مقصد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
جبهۀ همرسیدۀ گرم [علوم جَوّ] ← جبهۀ همرسی گرم
جبهۀ همرسی گرم [علوم جَوّ] جبهۀ حاصل از به بالا رانده شدن جبهۀ سرد روی سطح جبهۀ گرم و قرار گرفتن هوای سرد بهجای هوای سردتر |||متـ . جبهۀ همرسیدۀ گرم warm occluded front ...
[معدن] سیکلوسایزر وارمن (دانه بندی)
لیف حمام، کیسه حمام سایر معانی: حوله ی کوچک (که خیس می کنند و با آن صورت را پاک می کنند)، لیف
[عمران و معماری] بازیابی فاضلاب
مستراح، توالت، ابدست خانه، مبال، کناراب، ادب خانه، w ابریز، مستراح، مبال [عمران و معماری] آبریزگاه - توالت
[عمران و معماری] مدار آب [زمین شناسی] چرخه آب [آب و خاک] چرخه آب