قطعه کوچک، شعر کوچک، بیت کوچک سایر معانی: شعر کوتاه، سرود کوچک، چامک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] یختود بسیار فشرده - یختودی که در آن، تمرکز به 10/10 می رسد. فلوها بشدت نزدیک هم چسبیده قرار گرفتند و مقدار بسیار کمی، اگر وجود داشته باشد، در آب دریا موجود است. نیز ببینید: یخ ف ...
گودال، کیسه کوچک، تاولچه، ابدانک سایر معانی: تاول (blister هم می گویند)، (گیاه شناسی) کیسه یا حفره ی پر از آب یا هوا: آبدانک و حبابچه [زمین شناسی] حفره، غار - حفره کوچکی در یک سنگ آذرین است ...
[پلیمر] حامل تاولچه
[زمین شناسی] حفرات یا تاولها - حفرات گرد و بیضوی موجود در قسمت خارجی گدازه که براثرخروج گاز ایجاد می شود. [خاک شناسی] ریزحفره
منطقۀ ورودممنوع [حملونقل دریایی] منطقهای در دریا که کشتیهای عبوری و قایقهای ماهیگیری حق ورود به آن را ندارند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
دایره ی خبیثه، بدپرهون، دوروتسلسل [ریاضیات] دور تسلسل، دور باطل، دور فاسد، دور
[شیمی] ذره مجازی
[زمین شناسی] ساختار
حرف ندا
اَبر آتشفشانی [زمینشناسی] بخار و خاکستر خارجشده از آتشفشان که باد تا چندین کیلومتر آنها را حمل میکند
آتشفشانآواری [زمینشناسی] ویژگی تمامی مواد آتشفشانی آواریای که در طی فرایند قطعهقطعه شدن و مخلوط شدن با مواد غیرآتشفشانی در محیط نهشته میشوند ...