[برق و الکترونیک] بار ذره
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] قطر ذره طول خط صافی که از مرکز یک ذره رسوبی (که به صورت یک کره در نظر گرفته شده) می گذرد، ابزار یا پارامتری معمول در بیان اندازه یک ذره.
[برق و الکترونیک] جابجایی ذره
[برق و الکترونیک] جریان ذره
[برق و الکترونیک] برخورد ذره
فیزیک ذرات [فیزیک] شاخهای از فیزیک که به بررسی خواص ذرات زیراتمی، بهخصوص به ذرات ناپایداری میپردازد که در شتابدهندههای ذرات یافت میشوند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(بخشی از فیزیک که با ذرات اتمی و کارمایه ی آنها سروکار دارد) فیزیک ذرات اتمی، ریزچه فیزیک، فیزیک ذرات
[عمران و معماری] اندازه دانه - اندازه ذره [خاک شناسی] اندازه ذره
[خاک شناسی] تجزیه اندازه ذرات
اَبر نافعال [علوم جَوّ] اَبری کومهای که دیگر ازلحاظ دینامیکی با فروهنجها و فراهنجها به لایۀ مرزی جوّ وصل نیست
(اسطوره ی یونان) پتروکلوس (دوست آشیل)، نجوم : پاتروکلوس
[برق و الکترونیک] اعوعاج برش اوج