[آب و خاک] اقلیم مرتعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کفن سایر معانی: خلعت، کفن، خلعت، رخت گور
ناوبری دایرۀ عظیمه [حملونقل دریایی] نوعی ناوبری بین دو نقطه که در آن مسیر حرکت بر روی دایرۀ عظیمهای است که از آن دو نقطه میگذرد و در آن راه قطبنمایی بهطور متناو ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] پرفشار گرینلند
[نساجی] پارچه خام
[نساجی] پارچه پنبه ای خام
[زمین شناسی] انحراف شبکه
وزن کل خودرو [حملونقل درونشهری - جادهای] مجموع وزن خودروِ بدون بار و حداکثر وزن بار آن
[برق و الکترونیک] اغتشاش زمینی؛ برگشت زمینی اغتشاشی که بر اثر بازتاب سیگنالها از زمین یا اجسام روی زمین در یک رادار هوایی ایجاد می شود .
گیرۀ نعلی ریل [حملونقل ریلی] گیرهای به شکل نعل اسب که برای اتصال ریل حرکت و ریل نگهبان و نگه داشتن فاصلۀ مناسب بین آنها به کار میرود ...
[نساجی] نوعی پارچه پنبه ای با کیفیت خوب و ساده باف با سطح پرزدار ( معمولا کرمی رنگ برای قایق رانی و تنیس و عموما ورزشی )
[نساجی] چیدن دستی