پایانۀ عصبی با پوشینۀ تیغهای بزرگ که نسبت به فشار و ارتعاش حساس است [زیستشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
منع بیان ژن [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
ظرفی برای نگهداری خاکستر سوختۀ یک یا چند جسد [باستانشناسی]
واگذاری حل یک مسئله به فرد یا افرادی که دارای تجربه کافی در زمینه مشخصی هستند [مهندسی نقشهبرداری]
مادهای غیرغذایی که از آن برای آزمایش و تشخیص و درمان استفاده میشود|||* مصوب فرهنگستان اول [علوم دارویی]
گونهای از زردپرهایان و راستۀ گنجشکسانان با سینه و شکم حنایی و دارچینی و منقار قوی و کوتاه [زیستشناسی - علوم جانوری]
انتقال کارهایی که در بیرون شرکت انجام میشود به درون شرکت و انجام آنها در داخل شرکت [مهندسی مخابرات]
گونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان که بدنی سیاه دارد، اما نواحی لکههای چشمی و شکم و پشت بالۀ پشتی آن سفید است؛ بالۀ پشتی برجسته دارد و ارتفاعش به دو متر میرس ...
روشی برای قیمتگذاری کالاها و خدمات که در آن قیمتها چنان پایین تعیین میشود که هم رقبا از بازار تارانده شوند و هم ورود رقبای بالقوه دشوار یا ناممکن شود [اقتصاد] ...
روشی در کاوش بقایای بناهای باستانی ازطریق آشکارسازی سطحی آنها و سپس پاکسازی طرفین دیوارها و شناسایی رد و امتداد آنها [باستانشناسی]
روغن فرّاری که از تقطیر پوست درخت دارچین به دست میآید [گیاهان دارویی]
نوعی مفصلسازی که در آن سر ران رویهگذاری میشود تا باقیماندۀ مفصل بیمار برای مفصلسازی آینده حفظ شود [اَرتاپزشکی]