[شیمی] متانول مطلق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] دمای حداقل مطلق، دمای کمینه مطلق
پادشاهی مطلقه [جغرافیای سیاسی] نظامی پادشاهی که در آن قانون اختیارات پادشاه را محدود نمیکند |||متـ . سلطنت مطلقه
واژههای مصوب فرهنگستان
پادشاهی مطلقه [علوم سیاسی و روابط بینالملل] نظامی پادشاهی که در آن قانون اختیارات پادشاه را محدود نمیکند |||متـ . سلطنت مطلقه ...
دمای کمینۀ مطلق ماهانه [علوم جَوّ] پایینترین دمای کمینۀ روزانۀ یک ماه تقویمی در دورۀ مشخص چندینساله
[کامپیوتر] حرکت مطلق .
موسیقی محض [موسیقی] نوعی موسیقی که براساس داستان یا صحنه یا برنامۀ خاصی تصنیف نشود
عدد مطلق [ریاضی] عددی که با ارقام نمایش داده شود نه با حروف
[ریاضیات] اعداد مطلق
[عمران و معماری] توجیه مطلق
[عمران و معماری] مسیر مطلق [کامپیوتر] مسیر مطلق .
تراوایی مطلق [زمینشناسی] توانایی یک سنگ برای انتقال یک سیال در شرایط سیرشدگی صددرصد