پاک کردن، تمیز کردن، شستشو دادن سایر معانی: زدودن، شستشو دادن زخم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شستشو دهنده، پاک کننده، ماده پاک کننده سایر معانی: پاک کننده، شستشو دهنده، ماده پاک کننده
شستشوى زخم
پرهیز [اعتیاد] 1. خودداری از مصرف مواد با هدف درمان اعتیاد|||2. خودداری از انجام عمل جنسی
واژههای مصوب فرهنگستان
خودیابی پرهیزمدار [اعتیاد] نوعی خودیابی مبتنی بر قطع کامل و همیشگی مواد|||متـ . بهبود پرهیزمدار
قباله ایی راخلاصه کردن
جبر مجرد [ریاضی] مبحثی که به مطالعۀ آن دسته از دستگاههای ریاضی میپردازد که شامل یک مجموعه و یک یا چند عمل دوتایی و چند قاعده برای عمل متقابل اعضا و اعمال دوتایی برهم باشد ...
هنر انتزاعی [هنرهای تجسمی] شیوهای از بیان تجسمی که در آن هنرمند با بهرهگیری از ذهنیت فردی و اجتناب از بازنمایی پدیدهها و اشکال طبیعی و مصنوع آثار خود را بیافریند ...
[سینما] پس زمینه انتزاعی
حالت انتزاعی [زبانشناسی] حالت نحوی آن دسته از گروههای اسمی که دارای حالت هستند، اما حالت آنها بازنمایی زبانی و عینی ندارد
مدل گزینۀ انتزاعی [حملونقل درونشهری - جادهای] مدلی مبتنی بر این فرض که شناسایی متغیرهای ناظر بر گزینۀ سفر، یعنی طرز سفر و مقصد و زمان سفر و ویژگیهایی از این قبیل، لاز ...
[ریاضیات] عنصر مجرد