[شیمی] شاخص جذب [پلیمر] شاخص جذب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] قانون جذب [آمار] قانون جذب
طول جذب [فیزیک] مسافتی که در فرایند جذب در طی آن شدت تابش به e/و1 شدت فرودی کاهش یابد
واژههای مصوب فرهنگستان
خط جذبی [فیزیک] جای خالی در طیف الکترومغناطیسی که ناشی از جذب تابش در اتمها یا مولکولهای مادهای است که تابش از آن میگذرد ...
[برق و الکترونیک] اتلاف جذب 1- بخشی از تلفات ارسالی کهدر موقع ارسال یا بازتاب انرژی تابیده شده از سوی ماده بهگرما تبدیل میشود 2- اتلاف توان در یک مدار فرستنده به دلیل تزویج با مدار مجاور [ز ...
[برق و الکترونیک] مدوله سازی جذب کمدوله سازی اتلاف سیستم مدوله سازی دامنه کهدر آن وسیله ای با امپدانس متغییر در مدار خروجی فرستنده کار گذاشته یا با آن جفت میشود تا توان حامل را مطابق با اطل ...
[نفت] جذب نوترون ها
[عمران و معماری] جذب آب - مکش آب
[شیمی] روغن جذب کننده
[خاک شناسی] جذب غیرفعال
[شیمی] دستگاه سردکننده جذبی
[شیمی] طیف نورسنجی جذبی