زیستچینهشناختی [زمینشناسی] مربوط به زیستچینهشناسی
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] شاخه اى از علم زمین شناسى مربوط به جدایش وتفکیک واحدهاى سنگى به کمک مطالعه سنگواره هاى موجود درآنها است.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیستچینه [زمینشناسی] تودهسنگی لایهای و گسترده به شکل عدسی یا تخت، متشکل از بازماندههای جانداران ساکن ...
[زمین شناسی] بایوستروم ( نوعی ریف حاصل برآمدگیهای غیراسکلتی ) در این ریفها رشد موجودات باعث تشکیل برآمدگی شده فرم مسطح بوده و غیرعدسی شکل [معدن] بیوستروم (زمین شناسی فیزیکی)
زیسازگانشناسی [زیستشناسی] علم ردهبندی موجودات زنده با تکیه بر ویژگیهای گونهشناختی و با استفاده از روشهای مختلف آزمایشگاهی و دورگگیری و بررسی&z ...
زیحسگر تمایلی [زیستشناسی - پروتگانشناسی] زیحسگری که همزمان برهمکنشهای بین پادتن و پادگن را تشخیص میدهد ...
زنده سازی، تجدید سایر معانی: (زیست شناسی) باز زیستی، تعلیق حیات، فرازیستایی
(زیست شناسی - همزیستی دو موجود که برای یکی از آنها زیانبخش است) زیان زیستی، زیست شناسی تضاد بین دو موجود زنده کوچک که بیش از یکی از انها در محیط باقی نمیماند، تضاد بین یک میکرب و فراورده ء م ...
زیحسگر زیمایهای [زیستشناسی - پروتگانشناسی] زیحسگری که با زیمایهها همپارچه میشود و پاسخ زیستی را به نشانک الکترونیکی رقمی تبد ...
امنیت زیستی غذا [تغذیه] امنیت غذایی ازنظر احتمال آلودگی غذا به موادی که در سلاحهای زیستی یا شیمیایی به کار میرود
زمینزیستگاه [زمینشناسی] بخشی از زمین که زیستگاه گیاهان و جانوران خشکی است|||متـ . خشکیزیستگاه
آبزیستگاه [زمینشناسی] بخشی از زمین که گیاهان و جانوران آبزی در آن زندگی میکنند